سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ می فرماید : «ای محمّد! اگر آفریدگان به ساخته های شگفت من می نگریستند، جزمرا نمی پرستیدند و اگر شیرینی یاد مرا در دل هایشان می چشیدند، ملازم درگاه من می شدند و اگر به ظرائف نیکی های من می نگریستند، به چیزی جز من نمی پرداختند» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

حرفی از هزاران

بسم الله الرحمن الرحیم

شرف الدین محمد بن سعید بوصیری، متولد کشور مصر است، پدرش اهل بوصیر بوده است بنابراین به بوصیری شهرت یافته است.

خوش خط بود و مهد قرآنی در مصر افتتاح کرده بود و به تعلیم قرآن اشتغال داشت و خود حافظ قرآن کریم بود. وی به سال 695 در قاهره مصر وفات یافت.

همان‌گونه که قبلا گفتم، کعب بن زهیر بی ابی سلمی، قصیده‌ای در مدح پیامبر اسلام«ص» سرود که مطلع آن چنین است:

بانت سعاد فقلبی الیوم متبول / متیم اثرها لم یفد مکبول

این قصیده که از مشهورترین قصاید عصر جاهلی به شمار می‌رود، «برده» نام داشت.

«برده» به معانی مختلفی از جمله «نوعی لباس یا پارچه خشنی که شبها به عنوان جامه خواب استفاده می‌شده است» آمده است.

نام قصیده «بانت سعاد» کعب بن زهیر ابی سلمی «برده» بوده است، چون پس از خواندن آن نزد پیامبر، پیامبر بُرده‌اش(=لباسش) را به کعب بخشید به جهت این افتخار، کعب نام قصیده را برده گذاشت بعدها معاویه این لباس را به ده هزار درهم از کعب خواسته بود اما کعب از فروختن آن ابا کرد. اما ورثه‌اش پس از مرگ کعب، آن را به بیست هزار درهم به معاویه فروختند و این همان لباسی است که خلفای عباسی گاه آن را به دوش می‌افکنده‌اند!

دیگر شاعر مدح پیامبر، بلکه مشهورترین شاعر این باب، بوصیری است که در عصر مملوکی یا انحطاط به دنیا آمده و زندگی کرده است و به سرودن قصیده‌هایی در مدح پیامبر اسلام«ص» اشتهار دارد و مشهورترین قصیده او قصیدة البُردَة است. این قصیده با کلماتی معمولا آسان اما دارای بار عاطفی و احساسی قوی، و با الفاظی دارای فخامت و جزالت خاص، سروده شده است و بحر مواجی است از معانی بدیع و عواطف زیبا در محبت پیامبر اسلام«ص» که در وزن قصیده البرده زهیر (بانت سعاد) در مدح حضرت رسول«ص» سروده شده است.

 نام این قصیده بُرده است و به بُرأه نیز خوانده می‌شود؛ مطلع آن بیت زیر است:

أمِنْ تَــذَکِّرِ جیرانٍ بــذی سَــلَمِ  ****  مَزَجْتَ دَمعــا جرى مِن مُقلَةٍ بِدَمِ

بوصیری نیز همچون کعب، نام قصیده خود را برده گذاشته است اما مهم‌ترین دلیل نام‌گذاری این قصیده آن است که بوصیری سخت مریض بوده است و گویا فلج شده بود، او قصیده‌ای خطاب به پیامبر اعظم«ص» ‌سرود و در آن قصیده حضرتش را مدح کرد و نامش را «الکواکب الدریه فی مدح خیر البریه» نهاد. او پیوسته این قصیده را می‌خواند و از حضرت محمد«ص» طلب شفاء می‌کرد.

شبی در خواب، حضرت رسول اکرم«ص» را دید که دستی بر روی وی کشید و لباس بلند عربی (بُرده) به وی مرحمت فرمود، و وقتی بوصیری از خواب بلند شد، خود را صحیح و سالم یافت. پس نام این قصیده را برده گذاشت. «برأه» نیز به معنای شفاست که از همین واقعه سرچشمه می‌گیرد.

از نکات قابل تامل در مورد این قصیده به موارد زیر اشاره می‌کنم:

1-    قصیده برده تحولی در ادبیات عرب ایجاد کرده است که هر گاه کسی در باب مدح پیامبر، سخن گوید، اولین بیت شعری که در نظرش مجسم می‌شود، مطلع همین قصیده است. اگر مجموعه‌ها و دائره‌المعارف‌های مدائح نبوی را تورق کنیم، مطمئنا یکی از شعرایی که بیشتری اشعار را در کل آن دائره المعارف در مدح نبی داراست، شرف الدین بوصیری است. به طور مثال در «المجموعه النهبانیه فی المدائح النبویه» بوصیری رکورددار است. به مطلع چند شعر دیگر از بوصیری اشاره می‌کنم:

القصیدة المضریة:

یارب صلّ على المختار من مضر / والأنبیاء وجمیع الرسل ماذکروا

القصیدة المحمدیة:

محمد أشرف الأعراب والعجم / محمد خیر من یمشی على قدم

قصیده الهمزیة:

کیف ترقى رُقیک الأنبیاءُ / یـا سماءً مــا طاولتها سـماءُ

لم یساوک فی علاک وقد حــ/ـــا ل سنـا فیک  دونهم  وسناءُ

2-    سرودن برده، در مدح نبی و با قافیه میم، باعث ایجاد حرکتی عظیم در شعرای عرب زبان گشته است، به صورتی که انواعی از شعر به نام «بدیعیات» ظهور کردند که شرط آن‌ها، این است که در مدح نبی اعظم«ص» باشد و قافیه آن میم باشد! از مهم‌ترین خصوصیات «بدیعیات» آن است که بیشتری آرایه‌های ادبی یا صناعات ادبی بدیع و آرایش لفظی را باید دارا باشد به نحوی که تمامی صناعات ادبی را بتوانیم در آن بیابیم که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به جناس، سجع، لف ونشر، طباق، مقابله، توریه، ترصیع، تصریع، براعت استهلال، حسن مقطع، تکرار در کنار انتخاب الفاظ محکم و دارای فخامت نام برد.

3-    برده، صراحتا به مقام شفاعت پیامبر اسلام«ص» اشاره می‌کند و آن‌را برای حضرتش ثابت می‌داند:

هُو الحبیبُ الــذی تُرجَى شـفاعَتُهُ  ****  لکُــلِّ هَوْلٍ مِن الأهـوالِ مُقتَحَمِ

4-    برده با اشاره به معجزات حضرت رسول، آن‌ها را غیر قابل انکار می‌داند:

جاءت لِــدَعوَتِهِ الأشـجارُ سـاجِدَةً  ****  تمشِـی إِلیه على سـاقٍ بــلا قَدَمِ

5-    برده، به برتری پیامبر اسلام بر تمام افراد جهان از حیث اخلاق و صورت، علم و کرم تصریح کرده است:

 فــاقَ النَّبیینَ فی خَلْـقٍ وفی خُلُـقٍ   ****   ولم یُـدَانُوهُ فی عِلــمٍ ولا کَـرَمِ

6-    شاعر در ضمن قصیده به نکات تربیتی و اخلاقی اسلام نیز اشاره کرده است:

فـلا تَرُمْ بالمعاصی کَسْـرَ شـهوَتهَ  ****  اِنَّ الطعـامَ یُقوِّی شـهوةَ النَّهِمِ

والنَّفسُ کَالطّفلِ إِنْ تُهمِلْه ُشَبَّ عَلَى  ****  حُبِّ الرّضَاع وَإِِِنْ تَفْطِمْهُ یَنفَطِـم

7-    بسیار تلاش کرده‌اند همانند برده در مدیح پیامبر اسلام«ص» قصیده سرایی کنند و آن را استقبال کرده‌اند یا مخمس ساخته‌اند یا این قصیده بسیار زیبا را شرح کرده‌اند به گونه‌ای که بیش از 46 شرح بر آن نوشته شده است و 92 تخمیس وجود دارد که از تخمیسات مشهور آن، تخمیس شیخ شمس الدین محمد فیومی است:

مُذْ بانَ أهل الحِمَى والبانَ والعــــلمِ ****  مابالُ قلبکَ لا ینفکُّ ذا ألمِ

أمِنْ تَــذَکِّرِ جیرانٍ بــذی سَــلَمِ  ****  وانهلَّ مدمعک القانی بـِمُنسجمِ

مَزَجْتَ دَمعــا جرى مِن مُقلَةٍ بِدَمِ

شاعر معاصر مصری، احمد شوقی نیز «نهج البرده» را در 190 بیت و با مطلع زیر سروده است:

ریم على القاع بین البان والعلم  ****  أحل سفک دمی فی الأشهر الحرم

8-    ساختار کلی این قصیده بدین شکل است:

-        نسیب نبوی :       1 - 12

-        ذکر نفس اماره و بازداشتن انسان از پیروی هوای نفس: 13 - 28

-        مدح پیامبر اسلام«ص»: 29 - 58

-        میلاد پیامبر: 59 - 72

-        ذکر معجزات حضرت محمد«ص»: 73 - 88

-        قرآن کریم: 89 - 105

-        اسراء و معراج: 105 - 118

-        جهاد پیامبر اسلام«ص» و غزوات حضرتش: 119 - 140

-        توسل به پیامبر گرامی اسلام«ص» و درخواست شفاعت از آن حضرت: 141 - 152

-        مناجات: 153 - 161

 

 بخش اول قصیده البرده

1.أمِنْ تَــذَکِّرِ جیرانٍ بــذی سَــلَمِ / مَزَجْتَ دَمعــاً جرى مِن مُقلَةٍ بِدَمِ
2.أَم هَبَّتِ الریحُ مِن تلقــاءِ کــاظِمَةٍ / وأومَضَ البرقُ فی الظَّلمـاءِ مِن اِضَمِ
 3.فـما لِعَینـیک إِنْ قُلتَ اکْفُفَـا هَمَـتَا / وما لقلبِکَ إِنْ قلتَ اسـتَفِقْ یَهِــمِ
4.أیحَســب الصَبُّ أنَّ الحبَّ مُنکَتِــمٌ / ما بینَ منسَــجِمٍ منه ومُضْـطَـرِمِ
5.ولولا الهوى لم تُرِقْ دمعـــاً على طَلِلِ / ولا أَرِقْتَ لِــذِکْرِ البـانِ والعَلَـمِ
6.فکیفَ تُنْکِـرُ حباً بعدمـا شَــهِدَت / به علیـک عُدولُ الدمـعِ والسَّـقَمِ
 7.وأثبَتَ الـوَجْدُ خَـطَّی عَبْرَةٍ وضَـنَى / مثلَ البَهَـارِ على خَدَّیـک والعَنَـمِ
 8.نَعَم سـرى طیفُ مَن أهـوى فـأَرَّقَنِی / والحُبُّ یعتَـرِضُ اللـذاتِ بالأَلَـمِ
9. یـا لائِمی فی الهوى العُذْرِیِّ مَعـذرَةً / مِنِّی إِلیـک ولَو أنْصَفْـتَ لَم تَلُـمِ

11.عَدَتْـــکَ حالی لا سِـرِّی بمُسْـتَتِرٍ / عن الوُشــاةِ ولا دائی بمُنحَسِــمِ

12.مَحَّضْتَنِی النُّصْحَ لکِنْ لَســتُ أسمَعُهُ / إِنَّ المُحِبَّ عَنِ العُــذَّالِ فی صَمَـمِ

13.اِنِّی اتَّهَمْتُ نصیحَ الشَّـیْبِ فِی عَذَلِی / والشَّـیْبُ أبعَـدُ فی نُصْحٍ عَنِ التُّهَمِ        

 

شرح مفردات ابیات:

1-    ذو سلم:موضع بین مکة والمدینة – المقلة:العین سوادها وبیاضها.
2-    کاظمة: اسم طریق إلى مکة _ إضم: واد أسفل المدینة.
3-    همتا:همت العین انحدر دمعها على الخد _ یهم:هام على وجهه لم یدرِ أین هو.
5-    البان:نوع من الشجر والمراد به موضع بالحجاز .
6-    العلم: اسم جبل والمراد موضع بالحجاز.
7-    الوجد: الحزن _ البهار ورد أصفر طیب الرائحة _ العنم: ورد أحمر.
8-    أرقنی: أسهرنی. لم یمکنه من النوم والراحة.
9-    الهوى العذری: الحب العفیف ، نسبة إلى بنی عذرة وهی قبیلة عرفت بالعفاف.
 

معنی ابیات:
1-2 استهل الإمام البوصیرى (بردته) على عادة الشّعراء بالغزل وشکوى الغرام، فیقول:أبسبب تذکر جیران بذی سلم انسکبَ دمع العیون جاریاً من مقلة بدم ، أم بسبب هبوب الریح من طریق مکة، أو لمعان البرق من وادٍ أسفل المدینة المنورة على ساکنها أفضل الصلاة وأتم السلام؟
3-6  وها هما عیناه  تهمیان بالدموع  والقلب یهیم فی المحبوب ، فلیس الحب منکتماً ولاخفیاً،  فلولاه  ما أراق الدموع على الآثار، ولا أرق لذکر المعالم من الأشجار والجبال، ولم یعد ممکناً إنکار هذا الحب ،أو إخفاؤه بعد أن شهدتْ به هذه الدموع وهذا الهزال والضعف .
7-9 وأثبت الحزن والوجد الدلیل على ذلک بالبکاء والهزال، یتبدى هذا کالورد الأصفر على خدیه والورد الأحمر، ثم یعلن أن خیال من یحب سرى وجاءه لیلا فأرّقَه، وللحب اعتراضه للذات بالألم. ثم یخاطب لائمه فى الهوى العفیف قائلا: لو أنصفت ما لمتنی ، أی لو کنت عادلا  لما  ألقیت اللوم علیّ لحبی للرسول
10- 12 ثم یدعو لصاحبه :لا أراک الله ما أنا فیه، فلیس سرّی مستترا عن الوشاة المفسدین ولقد أخلصتَ فى نصحکِ لى ولکنى لا استجیب له، لأن المحب لا یسمع کلام اللائمین. وحتى الشیب الذی هو أبعد ما یکون عن التهم ، فإنى أتهم نصحه لى وأظنه غیر مخلص فیما وجهه إلیّ من لوم، ولعل المعالم والآثار التی نوّه بها فى هذا الاستهلال من نحو "ذی سلمٍ " وهی مکان بین مکة والمدینة المنورة  و "کاظمة" طریق إلى مکة و"إضم" وادٍ أسفل المدینة المنورة ، وهی تشیر إلى أن رائد المحبین "البوصیری" طریقه هی  : محبة الرسول
شرح مفردات و ابیات از : بردة المدیح المبارکة، دکتر أحمد عمر هاشم، دار المقطم، القاهرة 1995م، ص64
 

برای اطلاعات بیشتر به منابع و مآخذ زیر مراجعه فرمائید:
1. البردة للبوصیری قدّم لها وعلّق علیها: أحمد عبد التواب عوض، دار الفضیلة، قاهرة  1996م.

2. بردة المدیح المبارکة، شرح دکتر أحمد عمر هاشم، دار المقطم للنشر والتوزیع القاهرة، 1995م.
3. البوصیری شاعر المدائج النبویّة وعلمها، دکتر على نجیب عطوی، دار الکتب العلمیة، بیروت،1995م.

4. مجله التراث العربی، دمشق ،شماره 89، سال 33، مارس  2003م .
5.الأدب فی العصر المملوکی، محمد زغلول سلام، ج 1، ص 273 .
6. خط سیر الأدب، عبدالعزیر قلیقلة،  القاهرة.

 




محمد علی محسن زاده ::: شنبه 86/1/18::: ساعت 6:0 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 10


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :148454
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
محمد علی محسن زاده
محمد علی محسن‏زاده

کارشناس ارشد و دلبسته زبان و ادبیات (عربی و فارسی)
سرگرم درس در کسوت شاگردی و معلمی
 
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<