خداوند متعال نعمتهای زیادی به انسانها به عنوان اشرف مخلوقات و خلیفه خود بر روی زمین عطا فرموده است. برخی از این نعمتها مادی هستند و برخی دیگر معنوی.
از جمله نعمتهای مادی میتوان به همسر، فرزند و اموال اشاره داشت که در قرآن کریم با عنوان «زینه الحیوه الدنیا» از آن یاد شده است (کهف / 46) و از نعمتهای معنوی نیز میتوان به اخلاق نیکو، حسن شهرت و احترام اشاره داشت.
از میان این نعمتها، هیچ کدام قرین «منت» نشده است اما نعمتی وجود دارد که در قرآن کریم، خداوند به خاطر آن بر سر مومنان منت نهاده است:
در آیه 164 سوره مبارکه آل عمران میخوانیم:
« لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ »
خداوند نعمت «رسالت» را قرین «منت» ساخته است چرا که پیامبران آیات خدا را بر مردم میخوانند و آنان را تزکیه یعنی تربیت میکنند و تعلیم میدهند. و این یعنی بالا بردن انسان از زندگی حیوانی و مادی و الاهی کردن او و پیوستن او به نور خداوند متعال و مراتب بلند کمالات انسانی.
به جرات میتوان بالاترین و مهمترین پیام پیامبر گرامی اسلام «ص» در راه تربیت و تعلیم مردم را همان پیام اولیه آن بزرگوار دانست که به مردم فرمودند «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» یعنی بگوئید که خدایی به جز «الله» نیست تا رستگار شوید.
چرا که به نقل از کتاب شریف بحارالانوار، آن حضرت خود فرمودند «ما قلت و لا قال القائلون قبلی قط کلمة افضل من لا اله الا الله» یعنی نه من و نه هیچ کس دیگر، پیامی بهتر از «لا اله الا الله» نیاوردهایم!
این پیام والا، ناظر به رها کردن تمامی الههای دروغین و رو آوردن به الله که تنها اله واقعی و حقیقی است، میباشد.
بتپرستی در عصر جاهلیت، به شکل کهن خود یعنی پرستش پیکرههای چوبین و سنگی بود و به شکل نوین خود یعنی پرستش بت نفس انسانی وجود دارد که جوهره پیام شریف فوق، گذشتن از نفس و رسیدن به ملکوت است. همان که فرمود « قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ » (انعام / 164) و همان که در زیارت پرمحتوای عاشوراء میخواهیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد». وقتی که محیا و روش حیاتی پیامبر و آل طاهرینش، «لله رب العالمین» بوده است، ما نیز خواهان خدایی شدن زندگی و مماتمان هستیم که با پیام مزبور ارتباطی مستقیم دارد.
اگر توفیقی شد، بقیه مطلب در مبحثی دیگر ارائه میشود.
اما اگر انسانی به حضرت زهرا «س» سلام کند، نه تنها آن حضرت که تمامی معصومین «علیهم السلام» سلام او را پاسخ خواهند داد!
امام حسن عسگری «علیه السلام» میفرمایند «و هی حجة علینا» یا «و فاطمة حجة الله علینا» و او حجت خداوند بر ما است (تفسیر اطیب البیان، ج 13، ص 225)
در جایی دیگر امام صادق «ع» میفرمایند: هر گاه انسانها مشکلی داشته باشند به ما ائمه توسل میکنند، اما اگر ما مشکلی داشته باشیم به مادرمان «زهرا» سلام الله علیها توسل میکنیم!
زهرایی که مصداق آیه شریفه سوره دخان است که میفرماید: «انا انزلناه فی لیـلـة مبارکة انا کنا منـذرین – فیها یفـرق کل امر حکـیم» زهرا همان شبی است که در آن هر امری استوار گشته و فیصله مییابد.
فاطمه زهرا «س» همان لیله قدر است که در آن ملائکه آسمان بر زمین نازل میشوند «انا انزلناه فی لیلة القدر ... تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر» و قدر آن از هزار ماه برتر و بالاتر است (همچنان که شب دارای اسرار است، زهرا نیز دارای اسراری است - زهرا «س» به همسرش، علی بن ابی طالب «علیه السلام» وصیت کرده است که مرا شب دفن کن...!)
زهرایی که هر گاه حضرت رسول اعظم «صلی الله علیه و آله و سلم» میخواستند دستش رو بوسه زنند، دست او را بالا نمیآوردند بلکه سر مبارکشان را به سمت دستش پایین میبردند!
زهرا «س» محور اصحاب کساء است همانان که خداوند در حدیث کساء درباره آنان فرموده است:
«وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِیَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً، وَلا قَمَراً مُنیراً، وَلا شَمْساً مُضیئَةً وَلا فَلَکاً یَدُورُ، وَلا بَحْراً یَجْرى، وَلا فُلْکاً یَسْرى، اِلاَّ لِأَجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ»
اما نسبت به همین زهرا «س» کاری روا داشتند که فرمود:
صبت علی مصائب لو انها صبت علی الایام صرن لیالیا (بحارالأنوار جلد 79 صفحه 106)
«بر من مصییبتهایی فرود آمد، که اگر بر روز روشن فرود میآمد، هر آینه روز، به شب تار تبدیل میشد.»
ای که بر آل کسا تو محوری بر سر زنهای جهان افسری
صبر و رضا طفل دبستان تست ریزه خور سفره ی احسان تست
گشت نهان بر همه کس تربتت تا بشناسند غم غربتت
قدسی (از شاعران قرن یازدهم)
مصادف با شب شهادت آن بانوی مکرم اسلام، بانویی که اولین فردی خواهد بود که به بهشت وارد میشود، تحریر شد.
به نام فرو فرستنده فرقان و ذکر حکیم
اولین لینک، مربوط به سایت هست، که پیشنهاد میکنم اون رو به عنوان صفحه شروع مرورگر اینترنتون انتخاب کنید.
هر با که به این آدرس سر بزنید (و اگر صفحه شروع باشه، هر بار که یک پنجره جدید مرورگر باز میکنید) یک آیه به صورت اتفاقی از کل قرآن کریم جلوی روی شما باز میشه.
پیشنهاد میکنم مدیر محترم پارسی بلاگ هم همین کار رو روی سرور خودش انجام بده و به طرح فعلی، ترجمه آیه رو هم اضافه کنه، یعنی هم آیه باز بشه هم ترجمه اش دیده بشه که برای فارسی زبانها کاملا قابل استفاده باشه.
این هم لینک آیه اتفاقی از قرآن کریم.
آدرس دوم، برنامهای است که متن کامل قرآن کریم رو به همراه ترجمه شریفش داره و به عنوان یک منو، بعد از منوی Help در مایکروسافت ورد (Microsoft Word) شما اضافه میشه.
بنابراین اگر موقع تایپ، نیاز به یک یا چند آیه داشتید، به راحتی با انتخاب این منو و دادن آدرس، می تونید آیه رو وارد متن خودتون بکنید، البته امکان قراردادن آیه، ترجمه، یا آیه همراه با ترجمه در نرمافزار قرار داده شده. دانلود این قرآن الکترونیکی رو به شدت به دوستان عزیزم که در نوشتههاشون نیاز به آیات قرآن یا ترجمه اون دارند، توصیه میکنم.
برای دانلود مجانی و رایگان این برنامه، این جا رو کلیک کنید.
به نام فرستنده انبیاء و رسل
فرا رسیدن میلاد پیامبر رحمت، محمد مصطفی، خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم را به فرزند ارجمندش، امام زمان و همه عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنم. به این مناسبت به نظرم اومد متنی رو که قبلا برای یک مقاله آماده کرده بودم و در سال پیامبر(ص) در یک نشریه چاپ شد، خلاصهوار تقدیم عزیزان کنم. ضمنا منبع اصلی پاسخ، پایگاه اطلاع رسانی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها میباشد.
ما معمولاً برای معادل عربی رسول در زبان فارسی لفظ پیغمبر، پیامبر و پیمبر به کار میبریم ولی لفظی که مترادف با نبی باشد, نداریم و بهناچار لفظ «پیامبر» که هم معنی «رسول» در عربی است را به کار میبریم و حال آنکه قرآن کریم دو تعبیر جداگانه به کار میبرد: یکی رسول و دیگری نبی.
این تفاوت قرآنی موجب شده است که میان اندیشمندان مسلمان بحث شود که آیا رسول و نبی باهم تفاوت دارند یا نه؟ و اگر تفاوت ندارند پس علت استعمال دو لفظ «نبی» و «رسول» در قرآن و در احادیث چیست؟ این استعمال میتواند سبب جعل دو اصطلاح متفاوت از هم باشد یا نه؟
برای روشن شدن بحث، نکاتی را متذکر میشویم:
نخست اینکه این دو از نظر مفهوم تفاوتی آن چنانی ندارند زیرا واژه «نبی» یا به معنای «فرد دارای خبر مهم» است و یا به معنای «فرد دارای مقام بلند»، و واژه «رسول» هم یا به معنای «فرد دارای پیام است» یا به معنای «واسطه در انجام کار»؛ پس ازجهت مفهوم، هیچ کدام اعم یا اخص از دیگری نیستند.
ثانیا از اختلاف موارد استعمال لفظ نبی و رسول در قرآن خصوصا با توجه به روایات شریفهای که راجع به انبیا و رسل است، میتوان فهمید که «نبی» از نظر مصداق، اعم از «رسول» است یعنی همه فرستادگان خدا نبی بودهاند ولی رسول نبودهاند. همین اختلاف در کاربرد سبب شده است که علما «نبی» را غیر از «رسول» از نظر اصطلاح بدانند.
ثالثا در میان علما در بیان وجه تمایز میان دو اصطلاح نبی و رسول تفاوتهایی دیده میشود که در ذیل به آنها اشاره میگردد:
1ـ به نظر علامه طباطبایی(ره)، نبی آن کسی است که خواب میبیند و در خواب به او وحی میشود ولی رسول آن کسی است که ملک وحی بر او نازل میشود و او ملک را میبیند و با او سخن میگوید.
2ـ به نظر برخی مانند استاد مصباح یزدی(دام عزه)، نبی به هر فرستاده و پیکی گفته میشود ولی رسول بر پیک مخصوص اطلاق میشود.
نظر ایشان از موارد متفاوت استعمال نبی و رسول در قرآن و نیز از حدیثی که فرموده است تنها 313 نفر از انبیا دارای رسالت خاص بودهاند، چنین نظریهای را اعلام کردهاند. (محمد تقی مصباح، راهنماشناسی، ج 2، ص 16ـ13)
درمورد تفاوت نبی با رسول مطالب دیگری نیز گفته شده است که توسط علما به چالش و نقد کشیده شدهاند و ما به چند فقره از آن اشاره میکنیم:
الف ـ رسول کسی است که مبعوث به شرع جدیدی شده باشد و نبی اعم از او است یعنی کسی است که شرع سابق را تبلیغ کند.
ب ـ رسول کسی است که دارای کتاب باشد و نبی آن کسی است که کتاب نداشته باشد.
ج ـ رسول کسی است که دارای کتاب باشد ولی فیالجمله نسخ شده باشد ولی نبی کسی است که چنین نباشد.
د ـ رسول کسی است که به او وحی میشود و مأمور به ابلاغ هم باشد ولکن نبی کسی است که از طرف خدا به او وحیشده خواه مأمور رساندن محتوای وحی به مردم باشد یا نباشد.
در نهایت به تفاوت «امام» با «پیامبر» نیز اشارهای میکنم:
امام به معنای رهبر و پیشوا است و به طور خاص، مقامی است که خداوند به برخی از بندگان صالح خود (همانند حضرت ابراهیم«ع») پس از آزمایشها و امتحانهای مختلف الهی عطا نموده است. امامت، مقام رهبری همه جانبه مادی، معنوی، جسمی، روحانی، ظاهری و باطنی است.
نبی و رسول ارائه راه و طریق میکنند ولی امام با سیطرهای که بر ملکوت انسانها دارد دست آنها را گرفته و با خود همراه میکند.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: (1- آموزش کلام اسلامی، سعید مهر، ج 2، ص 12. / 2- امام شناسی، علامه تهرانی، جلد اول. ضمنا دوستان میتوانند این کتاب را از فارسیبوک که در بخش لینکدونی وبلاگ قرار دادهام، به صورت مجانی دانلود کنند.)