یکی از مراحلی که در طی طریق به سالکان کوی دوست دست می دهد، حالت شوق، تحرک، اضطراب و التهابی است که در نتیجه عشق الهی و مکاشفه و معاینه رخ می دهد.
عارفان شاعر، این مفهوم را در شعر خود، در موارد مختلفی به خوبی منعکس کرده اند به نحوی که در ایام ماه مبارک رمضان ـ که طبق تعبیر امام جمعه قم، حضرت آیت الله جوادی آملی دامت برکاته «این ماه، ماه فعالیت و تحرک است، ماه کار و کوشش است» ـ خواندن این اشعار، انسان را آن چنان به وجد می آورد که می تواند شمه ای از وجد و شعف شاعر را تداعی کند.
یکی از این اشعار، غزل «پیچ و تاب» علامه حسن حسن زاده آملی دامت برکاته است که در دیوان ایشان مذکور است.
خود آن جناب در توصیف این شعر می گوید:
«البته طبایع مختلف است مثلا شخصى را نقل مى کردند که این غزل دیوان را که "باز دلم آمده در پیچ و تاب انقلب ینقلب انقلاب" مصراع دوم آن را خوانده بود و مى گفت که آخر این هم شعر شده است که انقلب ینقلب انقلاب؟
آقاى دیگر بدو گفت: شما هم یک دو بیت بگویید آنوقت بفرمایید این شعر نیست!
چه عجب که آقاى دیگر نقل مى فرمود که یکى از دوستان به همین غزل چقدر عشق مى ورزید و جورى به وجد و هیجان در آمده بود و همى مى خواند و مى جهید و مى پرید و مى گفت همچو گیاه لب آب روان اضطراب یضطرب اضطراب .
طبایع مختلف است ، به طبع مبارک آن بزرگوار نیامد و به طبع این آقا خوب سازگارى داشت . کیف کان به بیان جناب بابا طاهر: چو شعر مو بلند و پست دارد ...»
خواندن این غزل بسیار زیبا، تاثیری عمیق در دلم نهاد به گونه ای انقلاب و اضطرابی زایدالوصف پدید آورد، بنابراین در ادامه، آن را برای استفاده خوانندگان گرامی در این روزهای خوب مهمانی خدا نقل می کنم:
باز دلم آمده در پیچ و تاب
انقلب ینقلب انقلاب
همچون گیاه لب آب روان
اضطرب یضطرب اضطراب
آتش عشق است که در اصل و فرع
التهب یلتهب التهاب
نور خدایست که در شرق و غرب
انشعب ینشعب انشعاب
آب حیاتست که در جزو وکل
انسحب ینسحب انسحاب
شک که دل موهبت عشق را
اتهب یتهب اتهاب
از سر شوق است که اشک بصر
انحلب ینحلب انحلاب
صنع نگارم بنگر بى حجاب
احتجب یحتجب احتجاب
سر قدر از دل بى قدر دون
اغترب یغترب اغتراب
آملیا موعد پیک اجل
اقترب یقترب اقتراب
* دیوان نجم (علامه حسن حسن زاده آملی)، صفحه 28
التماس دعا از تمامی خوانندگان عزیز.
خطاب به رهبر عزیز، محبوب قلوب تمام مسلمین
امام خامنهای «روحی فداه»:
جان ایران!
چه شد که جانت را
جان ناقابلی گمان کردی؟!
آبروی همه مسلمانان!
اشک ما را چرا درآوردی؟
جسم تو کامل است
ناقص نیست،
می دهد عطر یک بغل
گل یاس
دستت اما...
حکایتی دارد:
رحم الله عمی العباس
...
برای سلامتی و طول عمر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای «دامت برکاته» چهارده گل صلوات اهداء کنیم.
هذه قصیدة جمعت کل اسماء سور القرآن الکریم
اهدیها لمحبی کتاب الله المنزل و ادع الله ان یجعلنا من قارئیه و عاملیه و ان یردنا علی النبی یوم الحشر عاملین بوصایاه فی الثقلین(الکتاب و العترة الطاهره):
فی کلّ فاتحة للقول معتبرة حق الثناء على المبعوث بالبقرَه
فی آل عمران قِدماً شاع مبعثه رجالهم والنساء استوضحوا خبَرَه
قد مدّ للناس من نعماه مائدة عمّت فلیست على الأنعام مقتصرَه
أعراف نعماه ما حل الرجاء بها إلا وأنفال ذاک الجود مبتدرَه
به توسل إذ نادى بتوبته فی البحر یونس والظلماء معتکرَه
هود ویوسف کم خوفٍ به أمِنا ولن یروّع صوت الرعد من ذکَرَه
مضمون دعوة إبراهیم کان وفی بیت الإله وفی الحجر التمس أثرَهْ
ذو أمّة کدَوِیّ النحل ذکرهم فی کل قطر فسبحان الذی فطرَهْ
ب کهف رحماه قد لاذا الورى وبه بشرى بن مریم فی الإنجیل مشتهِرَهْ
سمّاه طه وحضّ الأنبیاء على حجّ المکان الذی من أجله عمرَهْ
قد أفلح الناس بالنور الذی شهدوا من نور فرقان ه لمّا جلا غرَرَهْ
أکابر الشعراء اللّسْنِ قد عجزوا کالنمل إذ سمعت آذانهم سورَهْ
وحسبه قصص لل عنکبوت أتى إذ حاک نسْجا بباب الغار قد سترَهْ
فی الروم قد شاع قدما أمره وبه لقمان وفى للدرّ الذی نثرَهْ
کم سجدةً فی طُلى الأحزاب قد سجدت سیوفه فأراهم ربّه عِبرَهْ
سباهم فاطر الشبع العلا کرما لمّا ب یاسین بین الرسل قد شهرَهْ
فی الحرب قد صفت الأملاک تنصره فصاد جمع الأعادی هازما زُمَرََ هْ
لغافر الذنب فی تفصیله سور قد فصّلت لمعان غیر منحصرَهْ
شوراهُ أن تهجر الدنیا فزُخرفُ ها مثل الدخان فیُغشی عین من نظرَهْ
عزّت شریعته البیضاء حین أتى أحقافَ بدرٍ وجند الله قد حضرَهْ
محمد جاءنا بالفتحُ متّصِلا وأصبحت حُجرات الدین منتصرهْ
بقاف والذاریات اللهُ أقسم فی أنّ الذی قاله حقٌّ کما ذکرهْ
فی الطور أبصر موسى نجم سؤدده والأفق قد شقّ إجلالا له قمرهْ
أسرى فنال من الرحمن واقعة فی القرب ثبّت فیه ربه بصرهْ
أراهُ أشیاء لا یقوى الحدید لها وفی مجادلة الکفار قد نصرهْ
فی الحشر یوم امتحان الخلق یُقبل فی صفٍّ من الرسل کلٌّ تابعٌ أثرهْ
کفٌّ یسبّح لله الطعام بها فاقبلْ إذا جاءک الحق الذی نشرهْ
قد أبصرت عنده الدنیا تغابنها نالت طلاق ا ولم یعرف لها نظرهْ
تحریم ه الحبّ للدنیا ورغبته عن زهرة الملک حقا عندما خبرهْ
فی نونَ قد حقت الأمداح فیه بما أثنى به الله إذ أبدى لنا سِیرَهْ
بجاهه " سأل" نوح فی سفینته حسن النجاة وموج البحر قد غمرَهْ
وقالت الجن جاء الحق فاتبِعوا مزمّلا تابعا للحق لن یذرَهْ
مدثرا شافعا یوم القیامة هل ** أتى نبیٌّ له هذا العلا ذخرَهْ
فی المرسلات من الکتب انجلى نبأ ** عن بعثه سائر الأحبار قد سطرَهْ
ألطافه النازعات الضیم حسبک فی ** یوم به عبس العاصی لمن ذعرَهْ
إذ کورت الشمس ذاک الیوم وانفطرت ** سماؤه ودّعت ویلٌ به الفجر َهْ
وللسماء انشقاق والبروج خلت ** من طارق الشهب والأفلاک منتثرَهْ
فسبح اسم الذی فی الخلق شفّعه ** وهل أتاک حدیث الحوض إذ نهّرَهْ
کالفجر فی البلد المحروس عزته ** والشمس من نوره الوضاح مختصرَهْ
واللیل مثل الضحى إذ لاح فیه ألمْ ** نشرح لک القول من أخباره العطرَهْ
ولو دعا التین والزیتون لابتدروا ** إلیه فی الخیر ف اقرأ تستبن خبرَهْ
فی لیلة القدر کم قد حاز من شرف ** فی الفخر لم یکن الانسان قد قدرَهْ
کم زلزلت بالجیاد العادیات له ** أرض بقارعة التخویف منتشرَهْ
له تکاثر آیات قد اشتهرت ** فی کل عصر فویل للذی کفرَهْ
ألم تر الشمس تصدیقا له حبست ** على قریش وجاء الدّوح إذ أمرَهْ
أرأیت أن إله العرش کرمه ** ب کوثر مرسل فی حوضه نهرَهْ
والکافرون إذا جاء الورى طردوا ** عن حوضه فلقد تبّت ید الکفرَهْ
منقول من هنا:
http://www.aleppos.net/forum/showthread.php?t=175590
http://rapidshare.com/files/202315163/Nebras_1.2.0.3.exe
ابیات فی وصف الامام علی
«علیه السلام»
قصیدة الناشی الصغیر:
بآل محمد عرف الصواب * وفی أبیاتهم نزل الکتاب
هم الکلمات والأسماء لاحت * لآدم حین عز له المتاب
وهم حجج الإله على البرایا * بهم وبحکمهم لا یستراب
بقیة ذی العلى وفروع أصل * بحسن بیانهم وضح الخطاب
وأنوار ترى فی کل عصر * لإرشاد الورى فهم شهاب
ذراری أحمد وبنو علی * خلیفته فهم لب لباب
تناهوا فی نهایة کل مجد * فطهر خلقهم وزکوا وطابوا
إذا ما أعوز الطلاب علم * ولم یوجد فعندهم یصاب
محبتهم صراط مستقیم * ولکن فی مسالکه عقاب
ولا سیما أبو حسن علی * له فی الحرب مرتبة تهاب
کأن سنان ذابله ضمیر * فلیس عن القلوب له ذهاب
وصارمه کبیعته بخم * معاقدها من القوم الرقاب
علی الدر والذهب المصفى * وباقی الناس کلهم تراب
إذا لم تبر من أعدا علی (1) * فما لک فی محبته ثواب
إذا نادت صوارمه نفوسا * فلیس لها سوا نعم جواب
فبین سنانه والدرع سلم * وبین البیض والبیض اصطحاب
هو البکاء فی المحراب لیلا * هو الضحاک إن جد الضراب
ومن فی خفه طرح الأعادی * حبابا کی یلسبه (2) الحباب
فحین أراد لبس الخف وافى * یمانعه عن الخف الغراب
وطار له فاکفأه وفیه * حباب فی الصعید له انسیاب (3)
ومن ناجاه ثعبان عظیم * بباب الطهر ألقته السحاب
رآه الناس فانجفلوا (4) برعب * وأغلقت المسالک والرحاب
فلما أن دنا منه علی * تدانى الناس واستولى العجاب
فکلمه علی مستطیلا * وأقبل لا یخاف ولا یهاب
ودن لحاجر (5) وانساب فیه * وقال وقد تغیبه التراب
: أنا ملک مسخت وأنت مولى * دعاؤک إن مننت به یجاب
أتیتک تائبا فاشفع إلى من * إلیه فی مهاجرتی الإیاب
فأقبل داعیا وأتى أخوه * یؤمن والعیون لها انسکاب
فلما أن أجیبا ظل یعلو * کما یعلو لدی الجد العقاب
وأنبت ریش طاووس علیه * جواهر زانها التبر المذاب
یقول: لقد نجوت بأهل بیت * بهم یصلى لظى وبهم یثاب
هم النبأ العظیم وفلک نوح * وباب الله وانقطع الخطاب
(1) کذا فی تخمیس العلامة الشیخ محمد علی الأعسم. وفی کتاب الاکلیل
والتحفة:
ومن لم یبر من أعدا على * فلیس له النجات ولا ثواب
(2) لسبته الحیة: لدغته.
(3) انسابت الحیة: اجرت وتدافعت.
(4) انجفل وتجفل القوم: هربوا مسرعین
(5) الحاجر: الأرض المرتفعة و وسطها منخفض.
ولله در المتنبی حین قال:
و ترکت مدحی للوصی تعمداً .. إذ کان نوراً مستطیلاً شاملا
إذا استطال الشیء قام بنفسه .. و صفات نور الشمس تذهب باطلاً
ابن ابی الحدید المعتزلی:
یقولــون لـی قـل فی علـــی مدائحا * فإن أنا لم أمدحه قالوا معاند
وماصنت عنه
الشعر عن طیب هاجس * ولا أننی عن مذهب الـحق حائد
ولکن عن الأشعار والمدح صنت من * علیه ابتنى قرءاننـا والمســاجد
فلـو أن ماء الأبحر الســبعة التــی * خلــقن مــدادا والسماوات کاغــد
وأشجـــار خلق اللــه أقلام کــاتب * إذا الخـــط أفناهــن عادت عـوائد
وکــان جمیع الجــن والإنــس کـتبا * إذا کــل منــهم واحـد قــام واحــــد
وخطـــوا جمیــعا منقبا بعد منقبــا * لمــا خــط من تلک المنــاقب
واحــــد
الشافعی امام الشوافع:
یأآل بیت رسول الله حبکم ***** فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم الشأن أنکم***من لم یصل علیکم لا صلاة له
و نعم ما قال المسیحی بولس سلامة:
لا تقل شیعة هواة علی * ان کل منصف
شیعیاً
هو فخر التاریخ لا فخر شعبٍ * یصطفیه
و یدعیه ولیاَ
جلجل الحق فی المسیحیّ حتّى * اصبح
من فرط حبّه علویا
انا من یعشق البطولة والالها * م و العدل والخلق الرضیا
فاذا لم یکن علیُّ نبیاً * فلقد
کان خلقه نبویّا
انت ربُّ للعالمین الهی * فان لهم
حنانک الابویّا
وانلنی ثواب ما سطرت کفیّ * فهاج
الدمع فی مقلتیّا
سفر خیر الانام من بعد طه * ما رأى
الکون مثله آدمیّا
یا سماء اشهدی و یا ارض قرّی * و
اخشعی انّنی ذکرت علیّا
بنام آنکه شب قدر را خلق کرد تا بار دیگر بر سر بندگانش دست ملاطفت بکشد
حقا که خدای مهربانی داریم. همه وسایل بندگی را برای ما مهیا کرده است. از تدوین برنامه عبودیت، اعلام برنامه توسط انبیاء و تعیین مجازات برای تخطی کنندگان.
در این میان، فرجهای نیز برای آنانکه دلشان با دوست است، اما گاهگاهی گناهی مرتکب شدهاند مهیا کرده است! فرجهای به نام توبه. به نام استغفار، به نام بازگشت به دامان دوست.
در استغار و توبه این ما نیستیم که خواهان بخشش دوست هستیم. بلکه فیضان بخشش خداوندی است که ما را به سوی خود میخواند.
جود میگوید که ای طالب بیا / جود محتاج گدایان چون گدا
این ما نیستیم که مشتاق او هستیم، بلکه اوست که مشتاق بازگشت ماست! اوست که چشم به راه توبه بندگان خود است. آنجا که به پیامبرش میفرماید: پیامبر! به بندگانم خبر بده که من بخشنده و مهربان هستم! فدای رحمت خدای خوبمان بشویم!
در دعای افتتاح که هر شب رمضان میخوانیم، میگوییم:
یا رَبِّ، اِنَّکَ تَدْعُونى فَاُوَلّى عَنْکَ، وَتَتَحَبَّبُ اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَیْکَ، وَتَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْکَ، کَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ، فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذلِکَ مِنَ الرَّحْمَةِ لى وَالْأِحْسانِ اِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ
پروردگارا! تو مرا مىخوانى ولى من از تو رومىگردانم و تو به من دوستى مىکنى ولى من با تودشمنى مىکنم و تو به من محبت کنى و من نپذیرم! گویا من منتى بر تو دارم؛ و باز این احوال، بازندارد تو را از مهر به من و و احسان بر من و بزرگواریت نسبت به من از روى بخشندگى و بزرگواریت.
مهمترین برنامهای که در شب قدر پیش رو داریم، استغفار و بازگشت حقیقی به محضر دوست است. در تاریخ اسلام روایت شده است که در اواخر عمر شریف پیامبر گرامی اسلام (ص) سوره مبارکه نصر نازل شد و در آن دستور استغفار به پیامبر صادر شد (فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا)، آن انسان کامل و کاملترین انسان، روزی هفتاد مرتبه استغفار میکرد!
ایشان میفرمود: پردههایی از غفلت بر قلبم مینشیند که به خاطر آنها از خدواند طلب مغفرت میکنم!
اما ما که لایههایی ضخیم از چرک گناه بر قلبمان نشسته است چه باید بکنیم؟ بیاییم قدر شب قدر را بدانیم. خصوصا شب بیست و سوم رمضان که تاکید ویژهای در خصوص آن شده است.
دعا برای رهبر عزیزمان، انقلاب اسلامیمان، تمامی مریضها و گرفتارها، حل مشکلات جوانان، عاقبت به خیری همه شیعیان، و در نهایت سلامت و تعجیل فرج مولایمان امام زمان یادمان باشد.